بوالحسن موسی بن جعفر(ع)، امام هفتم از امامان دوازده گانه (ع) شیعه و نهمین معصوم از چهارده معصوم(ع) است. آن حضرت در ابواء (منزلی میان مکه و مدینه) در روز یکشنبه هفتم صفر سال ۱۲۸ یا ۱۲۹ هـ.ق. متولد شد. به جهت کثرت زهد و عبادتش معروف به «عبد صالح» و به جهت حلم و فرو خوردن خشم و صبر بر مشقات و آلام زمانه مشهور به «کاظم» گردید. زندگینامه امام موسی کاظم (ع) بو الحسن موسی بن جعفر(ع)، امام هفتم از امامان دوازده گانه (ع) شیعه و نهمین معصوم از چهارده معصوم(ع) است. آن حضرت در ابواء (منزلی میان مکه و مدینه) در روز یکشنبه هفتم صفر سال ۱۲۸ یا ۱۲۹ هـ.ق. متولد شد. به جهت کثرت زهد و عبادتش معروف به «عبد صالح» و به جهت حلم و فرو خوردن خشم و صبر بر مشقات و آلام زمانه مشهور به «کاظم» گردید. مهدی خلیفه عباسی، امام را در بغداد بازداشت کرد، امّا بر اثر خوابی که دید و نیز تحت تأثیر شخصیت امام از او عذرخواهی نمود و به مدینهاش بازگرداند. زمخشری در ربیع الابرار آورده است که هارون فرزند مهدی در یکی از ملاقات ها به امام (ع) پیشنهاد نمود فدک را تحویل بگیرد و حضرت نپذیرفت، وقتی اصرار زیاد کرد فرمود میپذیرم به شرط آن که تمام آن ملک را با حدودی که تعیین میکنم به من واگذاری. هارون گفت حدود آن چیست؟ امام فرمود یک حدّ آن به عدن است حدّ دیگرش به سمرقند و حدّ سوّمش به افریقیه و حدّ چهارمش کناره دریا تا ارمینیه و خزر است. هارون از شنیدن این سخن سخت برآشفت و گفت: پس برای ما چه چیز باقی میماند؟ امام فرمود: میدانستم که اگر حدود فدک را تعیین کنم آن را به ما مسترد نخواهی کرد (یعنی خلافت و اداره سراسر کشور اسلام حق من است). از آن روز هارون کمر به قتل موسی بن جعفر(ع)بست. بنا به گفته شیخ مفید در ارشاد امام موسی کاظم (ع) سی و هفت فرزند داشت که هجده تن از آنها پسر بودند و علی بن موسی الرضا(ع) امام هشتم افضل ایشان بود. از جمله فرزندان مشهور آن حضرت احمد بن موسی و محمد بن موسی و ابراهیم بن موسی بودند. یکی از دختران آن حضرت فاطمه معروف به معصومه (س) است که قبرش در قم مزار شیعیان جهان است. عدد فرزندان آن حضرت را کمتر و بیشتر نیز گفتهاند. تاریخ شهادت آن حضرت را جمعه هفتم صفر یا پنجم یا بیست و پنجم رجب سال ۱۸۳ و ۱۸۲ هـ.ق گفتهاند زندگینامه امام موسی کاظم (ع) نام: موسی. شهرت: کاظم، باب الحوائج، عبد صالح. پدر: امام صادق (ع). مادر: حمیده مصفّاه، (از مردم اندلس یا مغرب). کنیه: ابو الحسن، ابو ابراهیم. زمان تولّد: سحرگاه روز یک شنبه ۷ صفر سال ۱۲۸ یا ۱۲۹ هجری قمری. محلّ تولّد: روستای ابواء واقع در بین مکّه و مدینه. شهادت: ۲۵ رجب سال ۱۸۲ یا ۱۸۳ هجری قمری، در زندان هارون الرشید در شهر بغداد در سن ۵۵ سالگی، به دستور هارون مسموم و به شهادت رسیدند. مرقد شریف: شهر کاظمین عراق. دوران امامت: ۳۵ سال که معاصر با منصور، مهدی، هادی و هارون الرّشید عباسی بود. ولادت امام موسی کاظم (علیه السلام) حضرت موسی بن جعفر (ع) روز هفتم ماه صفر سال یک صد و بیست و هشت در ابواء که نام منزلی بین مکه و مدینه است متولد شده است. ابو بصیر گفت: سالی که موسی بن جعفر (ع) متولد شد من در خدمت حضرت صادق (ع) بودم، وارد ابواء که شدیم امام برای ما و اصحاب سفرهای مرتب و عالی ترتیب داد مشغول غذا خوردن بودیم که حمیده پیغام داد حالت زایمان به من دست داده طبق دستور شما که فرموده بودی در هنگام تولد این فرزند شما را مطلع کنم اینک اطلاع دادم. حضرت صادق (ع) با شادی و خوشحالی از جای حرکت کرد طولی نکشید که با خنده و خوشحالی تمام آستین بالا زده بود برگشت. گفتم: خدا شما را خندان داشته باشد و چشمتان روشن باد، بالاخره چه شد کار حمیده؟ فرمود: خدا به من پسری عنایت فرمود که بهترین موجود روی زمین است. جریانی را حمیده برایم نقل کرد که من خود از او بهتر می دانستم. عرض کردم: آقا، حمیده چه گفت؟ فرمود: حمیده می گفت: هنگام تولد با دو دست روی زمین آمد و سر به سوی آسمان بلند نمود به او گفتم این نشانه پیامبر و جانشینان بعد از او است. عرض کردم: چطور این علامت امام میشود؟ فرمود: در شبی که نطفه پدر بزرگم (امام سجاد (ع)) بسته شد هنگام خواب شخصی پیش پدر بزرگ پدرم (امام حسین (ع)) آمد و ظرفی زلال تر از آب و سفیدتر از شیر و نرمتر از کره و شیرینتر از عسل و سردتر از یخ آورده به ایشان داد، گفت: پس از آشامیدن با همسر خود همبستر شو. پدر بزرگ پدرم با شادی از جای حرکت کرد و آمیزش نمود در آن شب نطفه جدم بسته شد. در شبی که نطفه پدرم بسته شد نیز شخصی آمد همان شربت را برای جدم آورد و او را امر به همبستر شدن نمود با شادی همبستر شد نطفه پدرم منعقد گردید در شب انعقاد نطفه من نیز شخصی همان شربت را برای پدرم آورد و او را مأمور به آمیزش نمود، پدرم با شادی و سرور همبستر شد نطفه من منعقد گردید. شبی که خودم نطفه این فرزند را بستم شخصی آمد همان طور که به پدر و جد و پدر بزرگ پدرم شربت داده بود به من نیز داد و مرا به آمیزش مأمور کرد با شادی و سرور که می دانستم خداوند چه نعمتی به من عنایت می فرماید همبستر شدم و نطفه این فرزندم منعقد شد، اینک به شما اطلاع می دهم به خدا قسم او امام شما بعد از من است. نام، کنیه و القاب امام موسی کاظم (علیه السلام) در طی حیات پر برکت امام موسی کاظم (ع) القاب متعدد و متنوعی به آن حضرت اختصاص داده شد که هر کدام بنا بر مناسبتی و براساس ضوابط و شرایطی، تحقق یافت. این القاب هر یک نشانگر جلوه ای از فضایل و کرامات بی شمار آن حضرت است و گواه دیگری بر عظمت بی انتهای شخصیت الهی ایشان می باشد که در این جا به تعدادی از آن ها اشاره می شود: کنیه آن جناب ابو الحسن اول و ابو الحسن ماضی و ابو ابراهیم و ابو علی بود. همچنین معروف به عبد صالح و نفس زکیه و زین المجتهدین و وفی و صابر و امین و زاهر و کاظم شد، لقب زاهر را از آن جهت یافت که اخلاق پسندیده و بخشش فراوانش درخشید. کاظم لقب امام موسی بن جعفر(ع) ربیع بن عبد الرحمن گفت: به خدا قسم موسی بن جعفر (ع) از کسانی بود که آثار جلالت و کمال دانش و اطلاع از حقایق عالم در چهرهاش دیده میشد، و می دانست چه کسی ادعای مقامش را خواهد کرد و منکر امامت و جانشینش می گردد ولی این خشم را فرو می خورد و آن چه می دانست اظهار نمی کرد از همین جهت لقب کاظم یافت. همچنین آن حضرت را از این جهت کاظم می گفتند که آن جناب در برابر ستم های ظالمین و گفتار حاسدین صبر می فرمود و کظم غیظ می کرد تا آن گاه که در حبس همین ستمگاران از دنیا رفت کودکی امام موسی کاظم (علیه السلام) درمورد نبوغ امام موسی کاظم (ع) در کودکی معاویه بن وهب می گوید. به خدمت امام صادق (ع) رسیدم، ابا الحسن موسی (ع) را دیدم که آن روز سه ساله بود و بزغاله مادهای از بزغالههای مکّه به همراه داشت که طناب گردنش را گرفته و به آن می گفت به آن خدائی که تو را آفریده است سجده کن، آن هم سه بار این کار را کرد. کودکی به او گفت: ای آقای من به او بگو بمیرد موسی (ع) به کودک فرمود: وای بر تو من زنده کنم و بمیرانم؟ خداوند زنده می کند و می میراند. ابو حنیفه نعمان بن ثابت می گوید: من وارد مدینه شدم و نزد حضرت صادق (ع) رفتم، پس از این که سلام کردم و از منزلش بیرون شدم، پسرش موسی را دیدم که در راهرو خانه نشسته و هنوز کودک بود، گفتم: مرد غریب هنگامی که نزد شما باشد در کجا قضای حاجت می کند؟ وی به من نگریست و سپس گفت: از میان آب ها، زیر درختان میوهدار، پشت دیوار خانهها، راههای کاروان رو و مسجدها اجتناب کن و بعد از این مکانها در هر کجا میل داری قضای حاجت کن. هنگامی که این سخن را شنیدم وی را باهوش یافته و در دلم عظمت پیدا کرد، گفتم: قربانت گردم، معصیت از کدام ناحیه است؟ وی به من نگریست و بعد گفت: بنشین تا شما را مطلع کنم، من هم نشستم، فرمود: معصیت اگر از ناحیه خداوند باشد وی عادلتر است از این که بندگان خود را مؤاخذه کند از گناهانی که آنان مرتکب نشدهاند. و اگر چنان که از ناحیه خداوند و بنده باشد در این صورت خداوند با وی شریک است، و خداوند قوی اولی است که بنده ضعیف خود را ملاحظه کند، و اگر چنانچه معصیت از طرف عبد است به تنهائی بنا بر این امر و نهی بر او مترتب است و ثواب و عقاب متوجه او خواهد بود و بهشت و دوزخ هم برای این آفریده شده، هنگامی که این مطالب را از وی شنیدم با خود گفتم « فرزندانی که برخی از نسل برخی دیگرند (همه یک دست در فضائل و برگزیدگی هستند)، و خداوند شنوا و دانا است والدین امام موسی کاظم (ع) پدر امام موسی کاظم(ع) جعفر بن محمد (امام جعفر صادق) (ع) و نام مادرش حمیده المصفاه که ام ولد بود می باشد مادر امام موسی کاظم (ع) امام باقر (ع) در مورد ایشان فرمود: «حمیده فی الدنیا محموده فی الاخره»؛ در دنیا پسندیده و در آخرت ستایش شده ای. حضرت حمیده به واسطه آنکه فرشتگان الهی او را حفاظت می کردند، به درجه ای از تکامل روحی و معنوی رسیده بود که خداوند او را لایق همسری و مادری امامان معصوم قرار داده بود. وی همچنین در پرتو عنایات حق توانست به بارگاه کرامت الهی راه پیدا کند. در روایتی از امام باقر(ع) آمده است: «حمیده سید الاماء مصفاه من الارجاس کسبیکه الذهب فما زالت الاملاک تحرسها حتی اذنت الی کرامه اللّه »؛ حمیده، بزرگ کنیزان و سرور آنان است مانند شمش طلا، پاک و وارسته از پلیدیها است. همواره فرشتگان او را حفاظت می کردند تا اجازه راهیابی به کرامت الهی را پیدا کند. ظاهراً مقصود از کرامت الهی، این است که به بیت عصمت و طهارت راه یافت و از دامان پاک و مطهرش نوری از انوار الهی متولد شد. همسران امام موسی کاظم(ع) به طور مسلم امام موسی کاظم (ع) بیش از یک همسر داشتند،امّا در مورد تعداد آنان، به منبعی که مورد اعتماد باشد دست نیافتیم. یکی از همسران امام کاظم (ع) مادر امام رضا (ع) است که وی کنیزی از شمال آفریقا یا جنوب اروپا بود که به مدینه النبی انتقال یافت و او را تکتم مرسیه می نامیدند. یاقوت حموی، مرسی را از شهرهای جزیره سیسیل می داند؛ولی برخی گفته اند: این ناحیه همان بندر مارسی واقع در جنوب فرانسه است،البته مادر امام هفتم وی را که عروسش بود، طاهره نامید و گفته اند لقبش نجمه بود. هاشم معروف حسنی می گوید: امام رضا (ع) از مادری به نام خیزران زاده شد و اضافه می کند این زن، کنیزی از نوبیه (از نواحی سودان کنونی واقع در شمال آفریقا) به نام اروی ملقّب به شقراء بوده است.و در پاره ای منابع این بانو با کنیه امّ البنین (مادر فرزندان) معروف گردید و نامش را به استناد سروده ای تکتم ذکر کرده اند که ترجمه اش چنین است: «برترین مردم از نظر شخصیت، پدر، قبیله، و اجداد، همانا علی (حضرت امام رضا) (ع) بزرگوار است. او را تکتم، به عنوان هشتمین سمبل دانش و بردباری و به عنوان امامی که حجت حق است برایمان به ارمغان آورد». هنگامی که امام هفتم (ع) آن کنیز را خریداری نمود، اصحاب خویش را فراخواند و به ایشان فرمود: وی را جز به فرمان خداوند متعال خریداری ننموده است و چون از حضرت چگونگی ماجرا را جویا شدند، فرمودند: در رؤیایی راستین، ناگهان جدّم رسول خدا (ص) و پدرم که سلام خداوند بر آنان باد، در حالی که قطعه حریری با ایشان بود، به سویم آمدند و چون آن را گشودند، پیراهنی بود که تصویر این کنیز بر آن نقش گردیده بود. پس گفتند: ای موسی، بهترین مردمان روی زمین پس از تو، از این کنیز برایت خواهد بود، آن گاه فرمان دادند نامش را علی بگذارم … . تکتم برترین زنان در عصر خود، در دانش، دیانت، پرهیزکاری و متانت بود. آنگاه که حمیده مصفاه؛ (مادر امام کاظم(ع) وی را مالک گردید، تکتم به علامت تکریم حمیده، هرگز در مقابلش بر زمین ننشست. از نمونه های شگفت انگیزی که حمیده برای فرزندش امام کاظم (ع) بیان داشت، این بود که من شکی در پاکی او و نسلش ندارم و این کنیز را به شما بخشیدم، همانا من در عالم رؤیا، رسول اکرم (ص) را مشاهده نمودم که خطاب به من فرمودند: ای حمیده، نجمه را به فرزندت موسی (ع) ببخش که به زودی برایش بهترین مردمان زمین را به دنیا می آورد. در خصوص فضایل و عبادت همسر امام موسی کاظم (ع) نقل کرده اند: در ایام شیرخوارگی امام رضا (ع)، یادآور شد، کس دیگری را که شیر دارد مشخص کنند تا او را در این زمینه کمک کند، پرسیدند مگر شیر تو کم است؟ جواب داد، نه از این بابت مشکلی ندارم؛ ولی در اثر اشتغال به شیردادن، از انجام نوافل و ذکرهای مستحبی باز می مانم؛ بدین جهت نیروی کمکی می خواهم تا از این امور بازنمانم. فرزندان امام کاظم(ع) همانگونه که در ابتدای این نوشتار بیان شد، دربارۀ زندگی امام کاظم(ع)، فرزندان و… نیاز به تدوین چندین جلد کتاب است، ولی در اینجا فقط اسامی پسران و دختران آن حضرت را بیان میکنیم و بیش از اینرا حواله میدهیم به کتابهای انساب. الف. اسامی فرزندان پسر امام موسی بن جعفر(ع): بنابر مشهور؛ حضرت موسی بن جعفر(ع) سی و هفت فرزند از دختر و پسر داشتند؛ حضرت رضا(ع)، ابراهیم، عباس و قاسم هر کدام مادرهای جداگانهای داشتند. احمد، محمد، حمزه مادرشان ام ولد بودند. اسماعیل، جعفر، هارون، و حسن هم مادرشان ام ولد بودند. عبد اللَّه، اسحاق، عبید اللَّه، زید، حسن، فضل، سلیمان هر یک از مادری بودند. فاطمه کبری، فاطمه صغری، رقیه، حکیمه، ام ابیها، رقیه صغری، کلثم، ام جعفر، لبانه، زینب، خدیجه، علیه، آمنه، حسنه، بُریهه، عائشه، ام سلمه، میمونه، ام کلثوم، این افراد هم هر کدام از مادری بودند. بعضی دیگر از مورّخان، اسامی دیگری را به این اسامی اضافه کرده اند که به جهت اختصار از ذکر آنها صرف نظر میکنیم. شهادت امام کاظم(ع) امام کاظم (ع) در عصر قدرت بنی عباس زندگی میکرد، خلیفه معاصر او هارون بسیار جاه طلب و عیاش بود، او امام کاظم را همواره تحت نظر داشت و افرادی که در مجلس درس و بحث او شرکت داشتند زیر نظر مأموران وی بودند، هارون وجود آن حضرت را تحمل نکرد و از مدینه به بغداد برد و به زندان افکند و بعد هم او را به شهادت رسانید. زندانی شدن امام کاظم(ع) حضرت امام موسی کاظم (ع) ایَّام امامتش را در میان دو نوع زندان سپری نمود: زندان خانهاش که دور از تماس با مردم از خوف بنی عباس بود، و زندان بنی عباس که شدید الظُّلم و الظُّلمه بوده است. این محدودیّت و تنگنائی تا به جائی رسیده است که چون راوی حدیث می خواست روایتی را به او نسبت و استناد دهد با نام صریح او نمیتوانسته است دهد، بلکه گاهی به کنیه او مثل ابو ابراهیم، و ابو الحسن و گاهی با القاب او مثل عَبْدِ صَالِح، و یا عَالِم و أمثالها إسناد میداده است. و گاهی با اشاره مثل عَنِ الرَّجُلِ «از آن مرد». به دلیل آن که تضییق بر آن حضرت از جانب خلفای عبّاسیّ همچون منصور، و مهدی، و هادی بسیار بوده بنابر این تقیّه در آن ایّام بسیار شدید بود از این رو می بینیم که نام مبارک آن حضرت بسیار اندک در حدیث به میان آمده است، هنوز هارون الرّشید بر تخت سلطنت استقرار نیافته بود که آن حضرت را زندانی نمود. آن حضرت سال های بسیاری را بدین منوال سپری کرد که گاهی او را به زندان میبردند، و گاهی از آن آزاد مینمودند. و این مدّت، حدود تمام زمانی میباشد که وی با امارت هارون الرّشید در حیات بوده است. هارون آن حضرت را در بیستم ماه شوال سال ۱۷۹ از مدینه به بغداد آورد، هارون در ماه رمضان از سفر عمره خود به مدینه برگشت و آهنگ حج نمود و آن حضرت را با خود برد و از بصره برگشت و او را نزد عیسی بن جعفر زندانی کرد و سپس او را به بغداد روانه کرد و نزد سندی بن شاهک زندانی ساخت و در زندان او وفات کرد سبب زندانی شدن و شهادت امام کاظم (ع) با توجه به این که خلفا نوعاً از یک طرف به جایگاه غصبی خودشان آگاه بوده و از طرفی نیز می دانستند چه کسانی صاحبان واقعی امر خلافت هستند؛ از این رو برای حفظ جایگاه و موقعیتشان، امامان معصوم را که رقیب خود می دانستند تحت نظر داشته و گاهی نیز در زندان افکنده و در نهایت به شهادت می رساندند و در این رابطه بهانه هایی نیز پیدا می کردند که در مورد شهادت امام موسی کاظم (ع) به دو مورد اشاره می کنیم. الف. هارون الرشید از حضرت موسی بن جعفر (ع) خواست که حدود فدک را شرح دهد، به این هدف که آن را به امام (ع) پس بدهد، امام از بیان حدود فدک ابا کرد تا آن که هارون الرشید اصرار نمود فرمود: اگر حدود آن را بگویم به صاحبش ردّ نمیکنی. هارون گفت: «بحقّ جدّک الّا فعلت». امام فرمود: حدّ اول آن عریش مصر و حدّ دوم دومه الجندل و حدّ سوم تیما (سیف البحر) و حدّ چهارم کوههای احد از مدینه. خلیفه عباسی با تعجب گفت: همه اینها؟! فرمود: آری همه اینها، زیرا همه از زمین هائی است که رسول خدا اسب و شتر بر آن نرانده است مهدی گفت: مقدار زیادی است و در باره آن تأمل میکنم. طبق نقل ابن شهرآشوب، هارون رنگش دگرگون شد و دستور داد امام کاظم (ع) را زندانی کنند، حضرت فرمود: میدانستم که اگر حدود فدک را بگویم مرا خواهد کشت. ب. … محمّد بن اسماعیل فرزند امام جعفر صادق (ع)(پسر برادر امام کاظم(ع))به عراق به طرف در خانه هارون رفت با همان لباس های سفر قبل از آن که در محلی فرود آید اجازه ورود خواست. گفت: بگو محمّد بن اسماعیل بن جعفر بر در خانه اجازه می خواهد. دربان گفت: برو اول لباس های سفرت را تغییر بده بیا تا بدون اجازه ترا وارد کنم حالا امیر المؤمنین خوابیده است گفت: به امیر المؤمنین خواهم گفت که من آمدم ولی تو اجازه ندادی. دربان پیش هارون رفت و جریان را گفت. هارون اجازه ورود داد محمّد وارد شد به محض ورود گفت یا امیر المؤمنین دو خلیفه در روی زمین وجود دارد موسی بن جعفر در مدینه هست که برایش خراج میآورند و تو در عراق خراج می گیری هارون گفت: ترا به خدا قسم راست می گوئی. گفت: به خدا راست می گویم دستور داد صد هزار درهم به او بدهند همین که پول ها را دریافت کرد همان شب دردی بر او مستولی گشت که نیمه شب از دنیا رفت مال را دو مرتبه به بیت المال برگرداندند. رشید در همان سال به حجّ رفت، و چون وارد مدینه شد موسی بن جعفر (ع) را دستگیر کرد، و در هودجی نشانده او را به بغداد آورد، در نزد سندی بن شاهک زندانی کرد. در این وقت رشید در رقّه بود، و از آن جا فرمان قتل وی را صادر کرد، و موسی بن جعفر (ع) پنهانی به قتل رسید. تاریخ شهادت امام کاظم (ع) امام کاظم در بیست و پنجم ماه رجب سال یک صد و هشتاد و سه و یا به نقل مرحوم کلینی در ششم ماه رجب سال ۱۸۲در زندان سندی بن شاهک در شهر بغداد دیده از جهان بست امام موسی بن جعفر (ع) در هنگام وفات پنجاه و پنج یا پنجاه و چهار سال از عمر شریفش گذشته شده بود. انکارشهادت امام کاظم (ع) چون حضرت از دنیا رفت سندی بن شاهک فقهاء و بزرگان اهل بغداد (که در میان ایشان بود هیثم بن عدی و دیگران بودند) را به نزد آن بزرگوار گرد آورده پس همگی جنازه موسی بن جعفر (ع) را نگریستند و دیدند اثری از زخم یا خفگی در بدن آن بزرگوار نیست، و همه را گواه گرفت که او به مرگ طبیعی از دنیا رفته و آنان همگی به این مطلب گواهی دادند، پس جنازه آن حضرت را از زندان بیرون آورده کنار پل بغداد گذاردند، و جار زدند این موسی بن جعفر است که مرده است او را بنگرید، مردم میآمدند و چهره آن جناب را به دقت مینگریستند و میرفتند، در زمان حضرت موسی بن جعفر (ع) گروهی به نام واقفیه بودند که گمان میکردند آن حضرت همان قائم منتظر و مهدی موعود است، و حبس و زندان او را همان غیبتی میدانستند که برای امام قائم ذکر شده؛ از این رو پس از شهادت آن حضرت یحیی بن خالد دستور داد جار بزنند: این موسی بن جعفر است که رافضیان گمان میکردند امام قائم است و نخواهد مرد پس او را بنگرید، و مردم نگاه میکرده میدیدند که آن حضرت مرده است. مرقد امام کاظم (ع) بعد از این که امام کاظم (ع) توسط سندی بن شاهک به شهادت رسید در مدینه السلام (کاظمین) در قبرستان معروف به قبرستان قریش دفن شد. ثواب زیارت امام کاظم (ع) زیارت بزرگان و اولیای نعمت در زمان حیات و بعد از مردن، به نحوی شکرگزاری و قدردانی و انجام وظیفه است، امّا با این حال خداوند تبارک و تعالی از باب تفضّل ثوابی نیز برای این نوع زیارت در نظر گرفته است از جمله برای زیارت امام کاظم (ع) که در این جا به دو حدیث اشاره میکنیم. الف. راوی میگوید خدمت امام رضا (ع) عرض کردم: کسی که قبر یکی از امامان (ع) را زیارت نماید چه ثوابی دارد؟ حضرت فرمود: ثواب زیارت قبر امام حسین (ع) را دارد. عرض کردم: کسی که قبر امام کاظم (ع) را زیارت نماید، چه ثوابی دارد؟ فرمودند: ثواب زیارت قبر امام حسین علیه السّلام را دارد. ب. یکی از یاران امام رضا (ع) به نام محمّد بن الحسن، میگوید: محضر امام رضا (ع) عرض کردم: فدایت شوم زیارت قبر حضرت ابی الحسن (ع) در بغداد بر ما مشقت دارد، ثواب کسی که ایشان را زیارت کند چیست؟ حضرت فرمودند: ثوابش مثل ثواب کسی است که قبر حسین (ع) را زیارت کند. امامت امام کاظم (ع) با توجه به این که برای تشخیص و اثبات امامت هر امامی، از راه های متعددی، مانند نصوص معصومان (ع) و تصریح امام پیشین استفاده شده و دربارۀ امامت امام موسی بن جعفر (ع) نیز از همین راه ها بهره برده شده است، امّا با وجود این، برخی از شیعیان، معتقد به امامت آن حضرت نشده بلکه به امامت عبد الله افطح و یا اسماعیل از فرزندان امام جعفر صادق (ع) باور پیدا کردند که در مباحث آینده به آن پرداخته میشود. دلائل امامت موسی بن جعفر (ع) برای تشخیص و اثبات امامت هر امامی، راه های متعددی وجود دارد، مانند نصوص معصومان (ع) به طور اعم، تصریح امام پیشین، از راه های سؤالاتی که انسان های عادی غیر امام از عهدۀ پاسخ آن بر نمیآیند، کرامات و معجزات. دربارۀ امامت امام موسی بن جعفر (ع) نیز همین راه ها وجود دارد که در مباحث آینده به آن پرداخته میشود. فارسی صحبت کردن امام کاظم (ع) ابو بصیر میگوید: به موسی بن جعفر (ع) گفتم: فدایت گردم، امام به چه چیزی شناخته میشود؟ فرمود: به چند چیز،… با مردم با همه زبانها سخن بگوید. امام کاظم (ع) آنگاه به من فرمود: ای ابو محمد! پیش از آنکه از این جا برخیزی نشانه و آیتی به تو نشان خواهم داد. چیزی نگذشت که مردی خراسانی به حضور ایشان آمد و با زبان عربی سخن گفت و موسی بن جعفر (ع) به فارسی پاسخ او را داد. مرد خراسانی گفت: به خدا سوگند تنها چیزی که موجب شد عربی سخن بگویم، این بود که گمان میکردم شما زبان فارسی را خوب نمیدانید. امام فرمود: سبحان الله اگر نتوانم به خوبی پاسخ ترا به فارسی بدهم چه فضیلتی بر تو دارم که سزاوار امامت باشد. سپس به من فرمود: ای ابا محمد! سخن هیچ یک از مردم و آوای پرندگان و سخن هر چیزی که جان داشته باشد، بر امام پوشیده نمیماند.
ولادت امام موسی کاظم (علیه السلام)
حضرت موسی بن جعفر (ع) روز هفتم ماه صفر سال یک صد و بیست و هشت در ابواء که نام منزلی بین مکه و مدینه است متولد شده است. ابو بصیر گفت: سالی که موسی بن جعفر (ع) متولد شد من در خدمت حضرت صادق (ع) بودم، وارد ابواء که شدیم امام برای ما و اصحاب سفرهای مرتب و عالی ترتیب داد مشغول غذا خوردن بودیم که حمیده پیغام داد حالت زایمان به من دست داده طبق دستور شما که فرموده بودی در هنگام تولد این فرزند شما را مطلع کنم اینک اطلاع دادم.
حضرت صادق (ع) با شادی و خوشحالی از جای حرکت کرد طولی نکشید که با خنده و خوشحالی تمام آستین بالا زده بود برگشت. گفتم: خدا شما را خندان داشته باشد و چشمتان روشن باد، بالاخره چه شد کار حمیده؟ فرمود: خدا به من پسری عنایت فرمود که بهترین موجود روی زمین است. جریانی را حمیده برایم نقل کرد که من خود از او بهتر می دانستم.
عرض کردم: آقا، حمیده چه گفت؟ فرمود: حمیده می گفت: هنگام تولد با دو دست روی زمین آمد و سر به سوی آسمان بلند نمود به او گفتم این نشانه پیامبر و جانشینان بعد از او است.
عرض کردم: چطور این علامت امام میشود؟ فرمود: در شبی که نطفه پدر بزرگم (امام سجاد (ع)) بسته شد هنگام خواب شخصی پیش پدر بزرگ پدرم (امام حسین (ع)) آمد و ظرفی زلال تر از آب و سفیدتر از شیر و نرمتر از کره و شیرینتر از عسل و سردتر از یخ آورده به ایشان داد، گفت: پس از آشامیدن با همسر خود همبستر شو. پدر بزرگ پدرم با شادی از جای حرکت کرد و آمیزش نمود در آن شب نطفه جدم بسته شد.
در شبی که نطفه پدرم بسته شد نیز شخصی آمد همان شربت را برای جدم آورد و او را امر به همبستر شدن نمود با شادی همبستر شد نطفه پدرم منعقد گردید در شب انعقاد نطفه من نیز شخصی همان شربت را برای پدرم آورد و او را مأمور به آمیزش نمود، پدرم با شادی و سرور همبستر شد نطفه من منعقد گردید. شبی که خودم نطفه این فرزند را بستم شخصی آمد همان طور که به پدر و جد و پدر بزرگ پدرم شربت داده بود به من نیز داد و مرا به آمیزش مأمور کرد با شادی و سرور که می دانستم خداوند چه نعمتی به من عنایت می فرماید همبستر شدم و نطفه این فرزندم منعقد شد، اینک به شما اطلاع می دهم به خدا قسم او امام شما بعد از من است.
نام، کنیه و القاب امام موسی کاظم (علیه السلام)
در طی حیات پر برکت امام موسی کاظم (ع) القاب متعدد و متنوعی به آن حضرت اختصاص داده شد که هر کدام بنا بر مناسبتی و براساس ضوابط و شرایطی، تحقق یافت. این القاب هر یک نشانگر جلوه ای از فضایل و کرامات بی شمار آن حضرت است و گواه دیگری بر عظمت بی انتهای شخصیت الهی ایشان می باشد که در این جا به تعدادی از آن ها اشاره می شود:
کنیه آن جناب ابو الحسن اول و ابو الحسن ماضی و ابو ابراهیم و ابو علی بود. همچنین معروف به عبد صالح و نفس زکیه و زین المجتهدین و وفی و صابر و امین و زاهر و کاظم شد، لقب زاهر را از آن جهت یافت که اخلاق پسندیده و بخشش فراوانش درخشید.
کاظم لقب امام موسی بن جعفر(ع)
ربیع بن عبد الرحمن گفت: به خدا قسم موسی بن جعفر (ع) از کسانی بود که آثار جلالت و کمال دانش و اطلاع از حقایق عالم در چهرهاش دیده میشد، و می دانست چه کسی ادعای مقامش را خواهد کرد و منکر امامت و جانشینش می گردد ولی این خشم را فرو می خورد و آن چه می دانست اظهار نمی کرد از همین جهت لقب کاظم یافت.
همچنین آن حضرت را از این جهت کاظم می گفتند که آن جناب در برابر ستم های ظالمین و گفتار حاسدین صبر می فرمود و کظم غیظ می کرد تا آن گاه که در حبس همین ستمگاران از دنیا رفت.
کودکی امام موسی کاظم (علیه السلام)
درمورد نبوغ امام موسی کاظم (ع) در کودکی معاویه بن وهب می گوید. به خدمت امام صادق (ع) رسیدم، ابا الحسن موسی (ع) را دیدم که آن روز سه ساله بود و بزغاله مادهای از بزغالههای مکّه به همراه داشت که طناب گردنش را گرفته و به آن می گفت به آن خدائی که تو را آفریده است سجده کن، آن هم سه بار این کار را کرد. کودکی به او گفت: ای آقای من به او بگو بمیرد موسی (ع) به کودک فرمود: وای بر تو من زنده کنم و بمیرانم؟ خداوند زنده می کند و می میراند.
ابو حنیفه نعمان بن ثابت می گوید: من وارد مدینه شدم و نزد حضرت صادق (ع) رفتم، پس از این که سلام کردم و از منزلش بیرون شدم، پسرش موسی را دیدم که در راهرو خانه نشسته و هنوز کودک بود، گفتم: مرد غریب هنگامی که نزد شما باشد در کجا قضای حاجت می کند؟ وی به من نگریست و سپس گفت: از میان آب ها، زیر درختان میوهدار، پشت دیوار خانهها، راههای کاروان رو و مسجدها اجتناب کن و بعد از این مکانها در هر کجا میل داری قضای حاجت کن.
هنگامی که این سخن را شنیدم وی را باهوش یافته و در دلم عظمت پیدا کرد، گفتم: قربانت گردم، معصیت از کدام ناحیه است؟ وی به من نگریست و بعد گفت: بنشین تا شما را مطلع کنم، من هم نشستم، فرمود: معصیت اگر از ناحیه خداوند باشد وی عادلتر است از این که بندگان خود را مؤاخذه کند از گناهانی که آنان مرتکب نشدهاند.
و اگر چنان که از ناحیه خداوند و بنده باشد در این صورت خداوند با وی شریک است، و خداوند قوی اولی است که بنده ضعیف خود را ملاحظه کند، و اگر چنانچه معصیت از طرف عبد است به تنهائی بنا بر این امر و نهی بر او مترتب است و ثواب و عقاب متوجه او خواهد بود و بهشت و دوزخ هم برای این آفریده شده، هنگامی که این مطالب را از وی شنیدم با خود گفتم « فرزندانی که برخی از نسل برخی دیگرند (همه یک دست در فضائل و برگزیدگی هستند)، و خداوند شنوا و دانا است.
والدین امام موسی کاظم (ع)
پدر امام موسی کاظم(ع) جعفر بن محمد (امام جعفر صادق) (ع) و نام مادرش حمیده المصفاه که ام ولد بود می باشد
مادر امام موسی کاظم (ع)
امام باقر (ع) در مورد ایشان فرمود: «حمیده فی الدنیا محموده فی الاخره»؛ در دنیا پسندیده و در آخرت ستایش شده ای.
حضرت حمیده به واسطه آنکه فرشتگان الهی او را حفاظت می کردند، به درجه ای از تکامل روحی و معنوی رسیده بود که خداوند او را لایق همسری و مادری امامان معصوم قرار داده بود. وی همچنین در پرتو عنایات حق توانست به بارگاه کرامت الهی راه پیدا کند. در روایتی از امام باقر(ع) آمده است: «حمیده سید الاماء مصفاه من الارجاس کسبیکه الذهب فما زالت الاملاک تحرسها حتی اذنت الی کرامه اللّه »؛حمیده، بزرگ کنیزان و سرور آنان است مانند شمش طلا، پاک و وارسته از پلیدیها است. همواره فرشتگان او را حفاظت می کردند تا اجازه راهیابی به کرامت الهی را پیدا کند.
ظاهراً مقصود از کرامت الهی، این است که به بیت عصمت و طهارت راه یافت و از دامان پاک و مطهرش نوری از انوار الهی متولد شد.
همسران امام موسی کاظم(ع)
به طور مسلم امام موسی کاظم (ع) بیش از یک همسر داشتند امّا در مورد تعداد آنان، به منبعی که مورد اعتماد باشد دست نیافتیم.
یکی از همسران امام کاظم (ع) مادر امام رضا (ع) است که وی کنیزی از شمال آفریقا یا جنوب اروپا بود که به مدینه النبی انتقال یافت و او را تکتم مرسیه می نامیدند. یاقوت حموی، مرسی را از شهرهای جزیره سیسیل می داند؛ولی برخی گفته اند: این ناحیه همان بندر مارسی واقع در جنوب فرانسه است،البته مادر امام هفتم وی را که عروسش بود، طاهره نامید و گفته اند لقبش نجمه بود.
هاشم معروف حسنی می گوید: امام رضا (ع) از مادری به نام خیزران زاده شد و اضافه می کند این زن، کنیزی از نوبیه (از نواحی سودان کنونی واقع در شمال آفریقا) به نام اروی ملقّب به شقراء بوده است.و در پاره ای منابع این بانو با کنیه امّ البنین (مادر فرزندان) معروف گردید و نامش را به استناد سروده ای تکتم ذکر کرده اند که ترجمه اش چنین است: «برترین مردم از نظر شخصیت، پدر، قبیله، و اجداد، همانا علی (حضرت امام رضا) (ع) بزرگوار است. او را تکتم، به عنوان هشتمین سمبل دانش و بردباری و به عنوان امامی که حجت حق است برایمان به ارمغان آورد».
هنگامی که امام هفتم (ع) آن کنیز را خریداری نمود، اصحاب خویش را فراخواند و به ایشان فرمود: وی را جز به فرمان خداوند متعال خریداری ننموده است و چون از حضرت چگونگی ماجرا را جویا شدند، فرمودند: در رؤیایی راستین، ناگهان جدّم رسول خدا (ص) و پدرم که سلام خداوند بر آنان باد، در حالی که قطعه حریری با ایشان بود، به سویم آمدند و چون آن را گشودند، پیراهنی بود که تصویر این کنیز بر آن نقش گردیده بود. پس گفتند: ای موسی، بهترین مردمان روی زمین پس از تو، از این کنیز برایت خواهد بود، آن گاه فرمان دادند نامش را علی بگذارم … .تکتم برترین زنان در عصر خود، در دانش، دیانت، پرهیزکاری و متانت بود.
آنگاه که حمیده مصفاه؛ (مادر امام کاظم(ع) وی را مالک گردید، تکتم به علامت تکریم حمیده، هرگز در مقابلش بر زمین ننشست. از نمونه های شگفت انگیزی که حمیده برای فرزندش امام کاظم (ع) بیان داشت، این بود که من شکی در پاکی او و نسلش ندارم و این کنیز را به شما بخشیدم، همانا من در عالم رؤیا، رسول اکرم (ص) را مشاهده نمودم که خطاب به من فرمودند: ای حمیده، نجمه را به فرزندت موسی (ع) ببخش که به زودی برایش بهترین مردمان زمین را به دنیا می آورد.
در خصوص فضایل و عبادت همسر امام موسی کاظم (ع) نقل کرده اند: در ایام شیرخوارگی امام رضا (ع)، یادآور شد، کس دیگری را که شیر دارد مشخص کنند تا او را در این زمینه کمک کند، پرسیدند مگر شیر تو کم است؟ جواب داد، نه از این بابت مشکلی ندارم؛ ولی در اثر اشتغال به شیردادن، از انجام نوافل و ذکرهای مستحبی باز می مانم؛ بدین جهت نیروی کمکی می خواهم تا از این امور بازنمانم.
فرزندان امام کاظم(ع)
همانگونه که در ابتدای این نوشتار بیان شد، دربارۀ زندگی امام کاظم(ع)، فرزندان و… نیاز به تدوین چندین جلد کتاب است، ولی در اینجا فقط اسامی پسران و دختران آن حضرت را بیان میکنیم و بیش از اینرا حواله میدهیم به کتابهای انساب.
الف. اسامی فرزندان پسر امام موسی بن جعفر(ع):
بنابر مشهور؛ حضرت موسی بن جعفر(ع) سی و هفت فرزند از دختر و پسر داشتند؛ حضرت رضا(ع)، ابراهیم، عباس و قاسم هر کدام مادرهای جداگانهای داشتند.
احمد، محمد، حمزه مادرشان ام ولد بودند.
اسماعیل، جعفر، هارون، و حسن هم مادرشان ام ولد بودند.
عبد اللَّه، اسحاق، عبید اللَّه، زید، حسن، فضل، سلیمان هر یک از مادری بودند.
فاطمه کبری، فاطمه صغری، رقیه، حکیمه، ام ابیها، رقیه صغری، کلثم، ام جعفر، لبانه، زینب، خدیجه، علیه، آمنه، حسنه، بُریهه، عائشه، ام سلمه، میمونه، ام کلثوم، این افراد هم هر کدام از مادری بودند.
بعضی دیگر از مورّخان، اسامی دیگری را به این اسامی اضافه کرده اند که به جهت اختصار از ذکر آنها صرف نظر میکنیم.
شهادت امام کاظم(ع)
امام کاظم (ع) در عصر قدرت بنی عباس زندگی میکرد، خلیفه معاصر او هارون بسیار جاه طلب و عیاش بود، او امام کاظم را همواره تحت نظر داشت و افرادی که در مجلس درس و بحث او شرکت داشتند زیر نظر مأموران وی بودند، هارون وجود آن حضرت را تحمل نکرد و از مدینه به بغداد برد و به زندان افکند و بعد هم او را به شهادت رسانید.
زندانی شدن امام کاظم(ع)
حضرت امام موسی کاظم (ع) ایَّام امامتش را در میان دو نوع زندان سپری نمود: زندان خانهاش که دور از تماس با مردم از خوف بنی عباس بود، و زندان بنی عباس که شدید الظُّلم و الظُّلمه بوده است.
این محدودیّت و تنگنائی تا به جائی رسیده است که چون راوی حدیث می خواست روایتی را به او نسبت و استناد دهد با نام صریح او نمیتوانسته است دهد، بلکه گاهی به کنیه او مثل ابو ابراهیم، و ابو الحسن و گاهی با القاب او مثل عَبْدِ صَالِح، و یا عَالِم و أمثالها إسناد میداده است. و گاهی با اشاره مثل عَنِ الرَّجُلِ «از آن مرد».
به دلیل آن که تضییق بر آن حضرت از جانب خلفای عبّاسیّ همچون منصور، و مهدی، و هادی بسیار بوده بنابر این تقیّه در آن ایّام بسیار شدید بود از این رو می بینیم که نام مبارک آن حضرت بسیار اندک در حدیث به میان آمده است، هنوز هارون الرّشید بر تخت سلطنت استقرار نیافته بود که آن حضرت را زندانی نمود. آن حضرت سال های بسیاری را بدین منوال سپری کرد که گاهی او را به زندان میبردند، و گاهی از آن آزاد مینمودند. و این مدّت، حدود تمام زمانی میباشد که وی با امارت هارون الرّشید در حیات بوده است.
هارون آن حضرت را در بیستم ماه شوال سال ۱۷۹ از مدینه به بغداد آورد، هارون در ماه رمضان از سفر عمره خود به مدینه برگشت و آهنگ حج نمود و آن حضرت را با خود برد و از بصره برگشت و او را نزد عیسی بن جعفر زندانی کرد و سپس او را به بغداد روانه کرد و نزد سندی بن شاهک زندانی ساخت و در زندان او وفات کرد
سبب زندانی شدن و شهادت امام کاظم (ع)
با توجه به این که خلفا نوعاً از یک طرف به جایگاه غصبی خودشان آگاه بوده و از طرفی نیز می دانستند چه کسانی صاحبان واقعی امر خلافت هستند؛ از این رو برای حفظ جایگاه و موقعیتشان، امامان معصوم را که رقیب خود می دانستند تحت نظر داشته و گاهی نیز در زندان افکنده و در نهایت به شهادت می رساندند و در این رابطه بهانه هایی نیز پیدا می کردند که در مورد شهادت امام موسی کاظم (ع) به دو مورد اشاره می کنیم.
الف. هارون الرشید از حضرت موسی بن جعفر (ع) خواست که حدود فدک را شرح دهد، به این هدف که آن را به امام (ع) پس بدهد، امام از بیان حدود فدک ابا کرد تا آن که هارون الرشید اصرار نمود فرمود: اگر حدود آن را بگویم به صاحبش ردّ نمیکنی. هارون گفت: «بحقّ جدّک الّا فعلت».
امام فرمود: حدّ اول آن عریش مصر و حدّ دوم دومه الجندل و حدّ سوم تیما (سیف البحر) و حدّ چهارم کوههای احد از مدینه.
خلیفه عباسی با تعجب گفت: همه اینها؟! فرمود: آری همه اینها، زیرا همه از زمین هائی است که رسول خدا اسب و شتر بر آن نرانده است مهدی گفت: مقدار زیادی است و در باره آن تأمل میکنم.
طبق نقل ابن شهرآشوب، هارون رنگش دگرگون شد و دستور داد امام کاظم (ع) را زندانی کنند، حضرت فرمود: میدانستم که اگر حدود فدک را بگویم مرا خواهد کشت.
ب. … محمّد بن اسماعیل فرزند امام جعفر صادق (ع)(پسر برادر امام کاظم(ع))به عراق به طرف در خانه هارون رفت با همان لباس های سفر قبل از آن که در محلی فرود آید اجازه ورود خواست. گفت: بگو محمّد بن اسماعیل بن جعفر بر در خانه اجازه می خواهد. دربان گفت: برو اول لباس های سفرت را تغییر بده بیا تا بدون اجازه ترا وارد کنم حالا امیر المؤمنین خوابیده است گفت: به امیر المؤمنین خواهم گفت که من آمدم ولی تو اجازه ندادی.
دربان پیش هارون رفت و جریان را گفت. هارون اجازه ورود داد محمّد وارد شد به محض ورود گفت یا امیر المؤمنین دو خلیفه در روی زمین وجود دارد موسی بن جعفر در مدینه هست که برایش خراج میآورند و تو در عراق خراج می گیری هارون گفت: ترا به خدا قسم راست می گوئی.
گفت: به خدا راست می گویم دستور داد صد هزار درهم به او بدهند همین که پول ها را دریافت کرد همان شب دردی بر او مستولی گشت که نیمه شب از دنیا رفت مال را دو مرتبه به بیت المال برگرداندند.
رشید در همان سال به حجّ رفت، و چون وارد مدینه شد موسی بن جعفر (ع) را دستگیر کرد، و در هودجی نشانده او را به بغداد آورد، در نزد سندی بن شاهک زندانی کرد. در این وقت رشید در رقّه بود، و از آن جا فرمان قتل وی را صادر کرد، و موسی بن جعفر (ع) پنهانی به قتل رسید.
تاریخ شهادت امام کاظم (ع)
امام کاظم در بیست و پنجم ماه رجب سال یک صد و هشتاد و سهو یا به نقل مرحوم کلینی در ششم ماه رجب سال ۱۸۲ در زندان سندی بن شاهک در شهر بغداد دیده از جهان بست امام موسی بن جعفر (ع) در هنگام وفات پنجاه و پنج یا پنجاه و چهار سال از عمر شریفش گذشته شده بود.
تجهیز جنازه امام کاظم (ع)
در مورد غسل دادن بدن امام کاظم (ع) دو دسته روایات وجود دارد که به نقل هر دو گروه میپردازیم.
الف. هنگامی که وفات موسی بن جعفر (ع) نزدیک شد به سندی بن شاهک فرمود یکی از غلامان وی را حاضر کند تا حضرت را غسل و کفن نماید سندی درخواست آن جناب را اجابت کرد، سندی بن شاهک میگفت: من از وی خواهش کردم تا اجازه دهد من او را غسل دهم و کفن کنم ولی وی امتناع کرد و فرمود: ما خاندان مهریه زنان و مخارج مکه و کفنهای مردگان را از اموال خالص و طاهر خود خارج میکنیم اکنون کفن من در نزدم محفوظ است، و اینک میل دارم غلام من این موضوع را انجام دهد گفته شده سلیمان بن منصور جنازه موسی بن جعفر(ع) را از دست عمال دولتی گرفت و بدنش را غسل داد و او را با کفن مخصوص که پانصد دینار ارزش داشت و قرآن را بر وی نوشته بود کفن کرد، و با پای پیاده در دنبال جنازه حرکت میکرد و جلوی پیراهنش را هم شکافت و با جنازه تا مقابر قریش آمد و حضرت را در آن جا به خاک سپرد.
ب. بر خلاف روایت بالا در روایات دیگری آمده؛ احمد بن عمر حلال میگوید: به امام رضا (ع) گفتم: که آنها (یعنی واقفیه که منکر امامت امام رضا و منکر مرگ امام کاظم (ع) بودند ما را محاکمه نموده و میگویند امام را جز امام غسل نمیدهد (یعنی امام کاظم که مرده است امام رضا در مدینه بوده و از کجا او را غسل داده) میگوید: امام (ع) به من فرمود: آنها چه میدانند که چه کسی او را غسل داده است، تو در جواب آنها چه گفتی؟ میگوید: گفتم: قربانت به آنها گفتم که اگر مولای من بگوید او را زیر عرش پروردگار غسل دادم محققاً راست گفته و اگر بگوید او را در دل زمین غسل دادم محققاً راست گفته، فرمود: این چنین نه. میگوید گفتم: پس چه جوابی به آن بگویم؟ فرمود: صریح بگو که من او را غسل دادم، گفتم: بگویم که شما او را غسل دادید؟ فرمود: آری.
گفتنی است که بین این دو روایت تعارضی وجود ندارد، زیرا ممکن است در ظاهر سلیمان بن منصور مراسم تجهیز را به عهده گرفته باشد و امام (ع) نیز خودشان را رسانده باشند و غسل داده باشند.
انکارشهادت امام کاظم (ع)
چون حضرت از دنیا رفت سندی بن شاهک فقهاء و بزرگان اهل بغداد (که در میان ایشان بود هیثم بن عدی و دیگران بودند) را به نزد آن بزرگوار گرد آورده پس همگی جنازه موسی بن جعفر (ع) را نگریستند و دیدند اثری از زخم یا خفگی در بدن آن بزرگوار نیست، و همه را گواه گرفت که او به مرگ طبیعی از دنیا رفته و آنان همگی به این مطلب گواهی دادند، پس جنازه آن حضرت را از زندان بیرون آورده کنار پل بغداد گذاردند، و جار زدند این موسی بن جعفر است که مرده است او را بنگرید، مردم میآمدند و چهره آن جناب را به دقت مینگریستند و میرفتند، در زمان حضرت موسی بن جعفر (ع) گروهی به نام واقفیه بودند که گمان میکردند آن حضرت همان قائم منتظر و مهدی موعود است، و حبس و زندان او را همان غیبتی میدانستند که برای امام قائم ذکر شده؛ از این رو پس از شهادت آن حضرت یحیی بن خالد دستور داد جار بزنند: این موسی بن جعفر است که رافضیان گمان میکردند امام قائم است و نخواهد مرد پس او را بنگرید، و مردم نگاه میکرده میدیدند که آن حضرت مرده است.
مرقد امام کاظم (ع)
بعد از این که امام کاظم (ع) توسط سندی بن شاهک به شهادت رسید در مدینه السلام (کاظمین)در قبرستان معروف به قبرستان قریش دفن شد.
ثواب زیارت امام کاظم (ع)
زیارت بزرگان و اولیای نعمت در زمان حیات و بعد از مردن، به نحوی شکرگزاری و قدردانی و انجام وظیفه است، امّا با این حال خداوند تبارک و تعالی از باب تفضّل ثوابی نیز برای این نوع زیارت در نظر گرفته است از جمله برای زیارت امام کاظم (ع) که در این جا به دو حدیث اشاره میکنیم.
الف. راوی میگوید خدمت امام رضا (ع) عرض کردم: کسی که قبر یکی از امامان (ع) را زیارت نماید چه ثوابی دارد؟ حضرت فرمود: ثواب زیارت قبر امام حسین (ع) را دارد. عرض کردم: کسی که قبر امام کاظم (ع) را زیارت نماید، چه ثوابی دارد؟ فرمودند: ثواب زیارت قبر امام حسین علیه السّلام را دارد.
ب. یکی از یاران امام رضا (ع) به نام محمّد بن الحسن، میگوید: محضر امام رضا (ع) عرض کردم: فدایت شوم زیارت قبر حضرت ابی الحسن (ع) در بغداد بر ما مشقت دارد، ثواب کسی که ایشان را زیارت کند چیست؟ حضرت فرمودند: ثوابش مثل ثواب کسی است که قبر حسین (ع) را زیارت کند.
امامت امام کاظم (ع)
با توجه به این که برای تشخیص و اثبات امامت هر امامی، از راه های متعددی، مانند نصوص معصومان (ع) و تصریح امام پیشین استفاده شده
و دربارۀ امامت امام موسی بن جعفر (ع) نیز از همین راه ها بهره برده شده است، امّا با وجود این، برخی از شیعیان، معتقد به امامت آن حضرت نشده بلکه به امامت عبد الله افطح و یا اسماعیل از فرزندان امام جعفر صادق (ع) باور پیدا کردند که در مباحث آینده به آن پرداخته میشود.
دلائل امامت موسی بن جعفر (ع)
برای تشخیص و اثبات امامت هر امامی، راه های متعددی وجود دارد، مانند نصوص معصومان (ع) به طور اعم، تصریح امام پیشین، از راه های سؤالاتی که انسان های عادی غیر امام از عهدۀ پاسخ آن بر نمیآیند، کرامات و معجزات.
دربارۀ امامت امام موسی بن جعفر (ع) نیز همین راه ها وجود دارد که در مباحث آینده به آن پرداخته میشود.
سیره عملی امام کاظم (ع)
سیره عملی امام کاظم (ع) پر از صحنه هایی است که در هر زمان و عصری، برای بشریت علاوه بر اینکه درس گذشت، صبر و شکیبایی، استقامت، آزادگی، عبودیت و بندگی خدا و… را می دهد، چراغ فروزانی است که در ظلمات و تاریکی هایی که شیاطین انس و جن زمینهساز آنها هستند، راهگشا خواهد بود.
در مباحث بعدی به تفصیل به آن پرداخته خواهد شد.
سیره فردی امام موسی بن جعفر (ع)
روشن است کسی که در خانۀ نبوت، معدن رسالت و مهبط ملائکه پرورش یافته است طبعاً دارای کمالات و فضایل اخلاقی و معنوی باشد.
روایاتی که در این زمینه به ما رسیده فراوان است. در این جا به دو نمونه از آنها اشاره می کنیم:
۱٫ ابوالفرج اصفهانی می گوید: یحیی بن حسن برایم نقل کرد: موسی بن جعفر (ع) این گونه بود که اگر به آن حضرت خبر می رسید که مردی با آن حضرت خوب نیست و پشت سرش بدگویی میکند، برایش کیسه ای پر از دینار می فرستاد و کیسه اش بین دویست تا سیصد دینار در آن وجود داشت، این کار حضرت ضرب المثل شده بود.
همو میگوید: یکی از نوه های خلیفۀ دوم هنگامی که موسی بن جعفر (ع) را میدید، شروع میکرد به دشنام دادن حضرت علی (ع) و بدرفتاری با موسی بن جعفر (ع) تا این که بعضی از شیعیانآن حضرت به وی گفتند اجازه بده تا او را بکشیم، امام (ع) فرمود: نه؛ روزی حضرت در حالی که بر مرکب سوار بود، وارد مزرعۀ این شخص شد، آن شخص صدا زد، زراعت و محصول مرا از بین بردی! حضرت به او اعتنایی نکرد، هم چنان می رفت تا این که به نزدیک او رسید، پیاده شد، در کنارش نشست و شروع کرد با او به صحبت و شوخی کردن و گفت: غرامت محصولت چقدر است؟ آن مرد گفت: صد درهم، امام فرمود: چقدر سود آن می شود؟ گفت: نمی دانم، حضرت (ع) فرمود: من پرسیدم چقدر حدس می زنی؟ گفت: صد درهم، امام (ع) سیصد درهم به او داد. پس آن شخص از جا برخاست و سر حضرت را بوسید.از این به بعد هر وقت امام وارد مسجد می شد. آن مرد از جایش بلند می شد، بر حضرت سلام می داد و می گفت: ” اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ”. امام (ع) به شیعیانش که خواهان کشتن آن شخص بودند، فرمود: کدام یک از این دو کار بهتر بود، آن که شما می خواستید، یا این کاری که من انجام دادم؟!
امام موسی بن جعفر (ع) در انجام عبادات مستحبی و نافلۀ شب به گونه ای بود که نافلۀ شب را به نماز صبح متصل می کرد. پس از نماز صبح تعقیباتش تا طلوع صبح به درازا می کشید، در حال سجده و دعا بود تا نزدیک طلوع خورشید.
حضرت فروان این دعا را می خواند: “اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الرَّاحَهَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَابِ “.
یکی از دعاهایش این بود: “عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ”.
از ترس خداوند چنان گریه می کرد که ریش مبارکش از اشک خیس می شد.
امام (ع) در انجام صلۀ رحم سرآمد بود. شبها از فقرای مدینه سرکشی می کرد، برای آنان پول، نان و خرما می برد، در حالی که مردم متوجه حضرتش نمی شدند و نمی دانستند این پول و غذا از طرف موسی بن جعفر (ع) است.